5/24/11

ناصر جان پروازت را برم


گفته بودی:
غمِ قفس به کنار ، آنچه عقاب را پير می کُند ،
پروازِ زاغ های بی سر و پاست

نه ناصر جان تو پير نشدی بلکه مزرعه زاغ ها را با پروازی دور دست ترک کردی
پروازت را برم!

نوشته ای زیبا از ناوران که ادامه اش را در شمالیها میتوانید بخوانید

5/3/11

عروس " ايرانيه" بن لادن



بن لادن توسط همانهايی که زمانی با کمکهای مالي، لجستيکي، تبليغاتی بزرگش کرده و «مبارز راه آزادی» می ناميدندش کشته شد. کاری به شبهاتی که در باره زمان و مکان کشته شدنش هست ندارم. مدتها پيش اين مطلب را درباره خانواده او از زبان عروس ايرانی اش ترجمه کرده بودم که در وبلاگ حقيرم منتشر کردم. اکنون که دوباره نام اسامه بر سر زبانها افتاده آنرا برای سايت شماليها ميفرستم تا درصورت تمايل منتشر کنند
ادامه مطالب را در سایت شمالیها بخوانید
http://www.shomaliha.com/carmen.html

3/16/10

تاریکی خونه ات خراب، خونه ات خراب

با شرمندگی باید بگم که با اشعار همولایتی(گرچه من گیلکم و ایشان مازرونی) دوست داشتنی ام مینا اسدی به تازگی آشنا شدم. البته گناه همش تقصیر من نیست. همه جای دنیا یکی که هنری داشته باشد روزنامه ها و رادیو تلویزیون و موسسات و سازمانهای هنری و ادبی چه دولتی و چه غیر دولتی در معرفی او و آثارش کلی مایه میگذارند و خلاصه مردم را با کارش آشنا میکنند. تو مملکت ما کمک به هنر و هنرمند تو سرشون بخوره، هنرمند و نویسنده ایرانی اگر مهمان اوین نباشد و یا کالبد بی جانش را تو خیابون پیدا نکردند میشه گفت خوش شانس هست

امروز در سایت روشنگری ویدئو کلیپ «صداى گريه مياد» که شعرش از مینا اسدی هست را دیدم. بخاطر چهارشنبه سوری تعطیلی گرفتم و خلاصه چندبار گوش دادم . شاید آنهایی که مرا می شناسند و معمولا به "بی احساس " بودن متهمم میکنند باور نکنند اما واقعا گریستم

شاید در این ایام شادی نوروزی بگویید شعر و ترانه غمگین مناسب نیست . اما من اینطور فکر نمی کنم. همانطور که غرق در اندوه نباید شادی را فراموش کرد عکس آن هم صادق هست

این حکایت از تاریخ سیستان را احتمالا بسیاری از شماها شنیده اید که

وقتی که سپاهیان «قُتیبه» (سردار عرب) سیستان را به خاک و خون کشیدند، مردی چنگ نواز، در کوی و برزنِ شهر - که غرق خون و آتش بود - از کشتارها و جنایات «قُتیبه» قصّه ها می گفت و اشک خونین از دیدگان آنانی که بازمانده بودند، جاری می ساخت و خود نیز، خون می گریست ... و آنگاه بر چنگ می نواخت و می خواند

با این هم غم

در خانه ی دل

اندکی شادی باید

که گاه نوروز است

شادی و سرور ضروری است، بویژه در زمانه ای که گریه و عزا و تعزیه تبلیغ می شود و خنده تقبیح. اما بد نیست که حتی در روزهای شادی و سرور بیاد آوریم بلاهایی که بر سر جوانان ما آمد و می آید و بدانیم که هزاران هزار از هم مینهانمان امکان و فرصت شادی کردن در چهارشنبه سوری و نوروز را نخواهند داشت

ویدئو کلیپ صداى گريه مياد


3/14/10

نوروزانه

نوروز تان شاد و سال در پیش تان بهتر از سالهای گذشته باد
سایت شمالیها چند ترانه شاد نوروزی گذاشته، حتما ببینید. یکی اش را همینجا می گذارم

1/11/10

عمو نوروز و بابا نوئل وجود دارند؟

داستان عمونوروز و بابانوئل راست باشه یا دروغ فرقی نمی کنه میلیونها انسان بویژه کودکان سالی یک بار با شور و شوقی بسیار درانتظارشان هستند تا هدایای نوروز و کریسمس شان را از آنها بگیرند. شب ژانویه دوستی مطلب جالبی درباره بابانوئل برایم تعریف کرد که برایتان می نویسم

ضرب و جمع و تفریق های زیر برای اینکه بدانیم بابانوئلی وجود دارد یا نه ضروریست:
تقریبا دو میلیارد کودک در جهان زندگی میکنند. هندوها ، بودایی ها، یهودیان و مسلمانان را که حدود 85 درصد جمعیت جهان هستند و اعتقادی به بابانوئل ندارند را کم میکنیم، می ماند 15 درصد بقیه که می شود حدود 378 میلیون کودک. براساس آمار جهانی در هر خانواده سه و نیم کودک زندگی می کند. یعنی این 378 میلیون کودک در 108 میلیون خانوده تقسیم می شوند. به عبارت دیگر اگر فرض را براین بگذاریم که در خانواده ای بطور متوسط یک کودک مهربان و خوب هست، بابا نوئل باید در شب کریسمس به 108 میلیون خانوار سربزند و کادوها را آنجا بگذارد

از آنجایی که زمین از نطر زمانی به مناطق گوناگون تقسیم شده و گاهی بعضی مناطق با همدیگر 12 ساعت فاصله زمانی دارند، براساس محاسبات انجام شده، بابانوئل سه ساعت و نیم وقت دارد تا به تمام 108 میلیون خانه سر بزند. بعبارت دیگر او باید در هر ثانیه به 967،7 خانه برود. یعنی برای هر خانه یک هزارم ثانیه وقت دارد که کالسکه اش را پارک کند، بپرد پایین و از دودکش بخاری برود داخل خانه، کادو را جایی بگذارد، گیلاس شراب ضعیفی را که برایش گذاشتند بالا بکشد و دوباره از دودکش بالا برود و بپرد تو کالسکه و براند سمت خانه بعدی.
محاسبات انجام شده نشان میدهد که فاصله متوسط بین خانه ها حدود یک کیلومتر می باشد. اگر توقفهای ضروری مثل توالت رفتن و امثال آنرا به حساب نیاوریم بابائول برای اینکه به همه برسد باید با سرعت صد میلیون کیلومتر براند. بعبارت دیگر کالسکه اش باید در هر ثانیه هزار کیلومتر براند، یعنی 3000 هزار برابر سرعت امواج صوتی. برای اینکه این سرعت را بهتر بفهمیم اضافه کنم که سریعترین وسیله نقلیه که بشر ساخته سفینه اولیسف هست که 50 کیلومتر در ثانیه سرعت دارد

اشاره کنم که گوزنهای شمالی که کالسکه بابانوئل را می کشند در حالت عادی می توانند ماکس 30 کیلومتر در ساعت بدوند. اما درمورد بار کالسکه. اگر فرض کنیم که هر کادویی بطور متوسط یک کیلو وزن دارد در اینصورت مجموع بار کالسکه می شود 500 هزار تن. از وزن بابانوئل میگذریم. در حالت عادی یک گوزن شمالی می تواند 200 کیلو بار را توسط کالسکه بکشد
فرض کنیم که این گوزنها ویژه هستند و می توانند ده برابر معمول بار بکشند. باز هم بابانوئل به 360 هزار گوزن احتیاج دارد. دراینصورت مجموع وزن بار و گوزنها می شود حدود 600 هزار تن.

600 هزار تن که با سرعت 1000 کیلومتر در ثانیه پرواز کند نیروی مقاومت هوای عظیمی تولید میکند که می تواند گوزنها و بار و بابانوئل را ذوب کن. مثل زمانی که اجرام آسمانی به اتمسفر زمین برخورد می کنند و گاهی نور سوختنشان را در آسمان میبینیم. دو گوزن جلویی حدود 14300 تریلیارد (یعنی 21 عدد صفر دیگر به آن اضافه کنیم) وات در ثانیه انرژی جذب میکنند. همه گوزنها در همان 4 هزارم ثانیه اول خواهند سوخت
وقتی سرعت کالسکه بمدت یک هزارم ثانیه از صفر ناگهان به 1000 کیلومتر در ثانیه میرسد چنین شتابی باعث ایجاد نیروی دافعه ای به اندازه 17500 برابر وزن جسم می شود. حال اگر وزن بابانوئل را 150 کیلو برآورد کنیم (براساس شنیده ها و فیلم های موجود) وی با نیرویی حدود 3 میلیون کیلو به قسمت عقب کالسکه میخکوب خواهد شد و در یک چشم بهم زدن تمام استخوانهایش خرد حواهد شد و از پیکرش جز لکه ای بر کالسکه باقی نخواهد ماند
نتیجه اینکه طفلک بابانوئل اگر هم زمانی میزیست و به این شیوه کار میکرد با کمال اطمینان میتوان گفت که امروز مرده است

10/31/09

نظرسنجي آماري سازمان ملل متحد

سازمان ملل متحد هفته گذشته نظرسنجي آماري اي ترتيب داد
كه سوالش اين بود:
"لطفاً عقيده صادقانه تان را در مورد راه حل كمبود غذا در بقيه جهان بيان بفرماييد."
اين نظر سنجي به شدت شكست خورد چرا كه...
در آمريكاي جنوبي كسي نمي دانست "لطفاً" يعني چه!
در چين كسي نمي دانست "عقيده" يعني چه!
در اروپاي شرقي كسي نمي دانست "صادقانه" يعني چه!
در خاورميانه كسي نمي دانست "راه حل" يعني چه!
در اروپاي غربي كسي نمي دانست "كمبود" يعني چه!
در آفريقا كسي نمي دانست "غذا" يعني چه!
و در ايالات متحده آمريكا كسي نمي دانست "بقيه جهان" يعني چه!