هزار سال پیش روایتی را فردوسی تعریف می کند که حداقل هزارسال پیش از او نیز تعریف می کردند. زنی (رودابه) عاشق مردی(زال) می شود و ابتکار تماس و ابراز عشق خود به مرد را شخصا بعهده می گیرد و دیدار با وی در خلوت را مهیا می کند. هزار سال بعد دختری ( زهرا) به جرم عاشق بودن و بر سر قرار با عشق، آنهم نه در خلوت بلکه در پارک به بند کشیده می شود، به او تجاوز می شود و سپس کشته می شود
هزاران بار عشق سنگسار شد وهزاران بار نگاه عاشقانه و بوسه به بند کشیده شدند
اما باکی نیست، هزاران دل عاشق، هر روز، علیرغم بند و تازیانه و سنگسار آماده اند برای هزاران خطر
و آن دیگران، که مردگانند، بیهوده گمان بردند که عشق را کشتند
مردگانند، زیرا هزار سال پیش باباطاهر گفت
اما باکی نیست، هزاران دل عاشق، هر روز، علیرغم بند و تازیانه و سنگسار آماده اند برای هزاران خطر
و آن دیگران، که مردگانند، بیهوده گمان بردند که عشق را کشتند
مردگانند، زیرا هزار سال پیش باباطاهر گفت
دل بی عشق را افسردن اولى
هركه دردى نداره مُردن اولى
هركه دردى نداره مُردن اولى
جایی خواندم که پیشنهاد شده بود روز کشتن زهرا بنی يعقوب روز عشاق نامگذاری شود. چرا که نه
7 comments:
سلام عكسي كه قرار دادي مربوط به وكيل پرونده زهراست
http://balatarin.com/permlink/2007/11/11/1170889
مرسی daad
عوض کردم
سلام
و خوشحال از آشنائی لطف فرموده بفرمائید زمینه فعالیت گیلانک در چه حوزه ای میباشد.
مرسی از لطف شما گیلانک عزیز
پیوند به وبلاگت را در بخش وبلاگهای سایت روشنگری گذاشتم
گیله دختر عزیز
گیلانک را در وبلاگم گذاشتم
موفق باشید.
http://radvar.blogspot.com/
سلام همشهری خوش اومدی
سلام امیدوارم عشق فراموش نشه
Post a Comment