10/22/08

یک طنز و یک تفسیر کوتاه

یادداشتی تحت عنوان « یک بمب ساعتی در دستم هست» نوشتم که آنرا در وب سایت شمالیها می توانید بخوانید
امروز دوستی یک طنز برایم فرستاده که اینجا می آورم. شاید قبلا خوانده باشید. انتهای طنز نتیجه ای گرفته شده که مورد قبولم نیست

روزی يک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت: "خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ "، خداوند او را به سمت دو در هدايت کرد و يکی از آنها را باز کرد، مرد نگاهی به داخل انداخت، درست در وسط اتاق يک ميز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن يک ظرف خورش بود، که آنقدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد، افرادی که دور ميز نشسته بودند بسيار لاغر مردنی و مريض حال بودند، به نظر قحطی زده می آمدند، آنها در دست خود قاشق هايی با دسته بسيار بلند داشتند که اين دسته ها به بالای بازوهايشان وصل شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل
ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر نمایند، اما از آن جايی که اين دسته ها از بازوهايشان بلند تر بود، نمی توانستند دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند.
مرد روحانی با ديدن صحنه بدبختی و عذاب آنها غمگين شد، خداوند گفت: "تو جهنم را ديدی، حال نوبت بهشت است"، آنها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد، آنجا هم دقيقا مثل اتاق قبلی بود، يک ميز گرد با يک ظرف خورش روی آن و افراد دور ميز، آنها مانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه کافی قوی و چاق بوده، می گفتند و می خنديدند، مرد روحانی گفت: "خداوندا نمی فهمم؟!"، خداوند پاسخ داد: "ساده است، فقط احتياج به يک مهارت دارد، می بينی؟ اينها ياد گرفته اند که به یکديگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمع کار اتاق قبل تنها به خودشان
فکر می کنند!"
هنگامی که موسی فوت می کرد، به شما می اندیشید، هنگامی که عیسی مصلوب می شد، به شما فکر می کرد، هنگامی که محمد وفات می یافت نیز به شما می اندیشید، گواه این امر کلماتی است که آنها در دم آخر بر زبان آورده اند، این کلمات از اعماق قرون و اعصار به ما یادآوری می کنند که یکدیگر را دوست داشته باشید، که به همنوع خود مهربانی نمایید، که همسایه خود را دوست بدارید، زیرا که هیچ کس به تنهایی وارد بهشت خدا (ملکوت الهی) نخواهد شد.

تخمين زده شده که 93% از مردم اين متن را برای ديگران ارسال نخواهند کرد، زیرا آنها تنها به خود می اندیشند، ولی اگر شما جزء آن 7% باقی مانده می باشيد، اين پيام را برای دیگران ارسال نمایید، من جزء آن 7% بودم، همچنین به ياد داشته باشيد که من هميشه حاضرم تا قاشق غذای خود را با شما سهیم شوم
********
گفتم که با نتیجه گیری آن مخالفم. زیرا میلیونها انسان در کره خاکی هستند که آتئیست می باشند و به موسی، عیسی، محمد و بودا و یا هر پیامبر دیگری اعتقاد نداشته اما انسانهایی مهرورز و بشردوستی هستند و حاضرند قاشق غذای خود را با دیگران تقسیم کنند

4 comments:

Anonymous said...

کیجاجان چطوری
من و داداشم که کوچک بودیم سر سفره همیشه با هم سر چیزهای خوشمزه دعوامون میشد. اگر عذا کباب بود که دیگه جنگ میشد. هرکدوم فکر میکردیم مامان سهم اون دیگری رو چربتر کرده

Anonymous said...

هم زمان تو سایت رشت اسپرت نظر دادیم اومدم ببینم اینجا چه خبره که به به دقیقا قالب وبلاگ خودمون رو داری
در ضمن نتیجه گیریت رو هم حال کردم
فیلم مادیان سوسن تسلیمی رو دیدی نقش گیله زن رو فوق العاده بازی کرده ندیدی حتما گیر بیار ببین.
همیشه به سوسن تسلیمی افتخار می کنم

Anonymous said...

چرا گفتي طنز؟! به نظرم خيلي جالب بود... به نظرت نمياد مثل من افكار قديمي داشته باشي ها(چشمك) من اين متن رو تو وبلاگم نميذارم و دوست هم ندارم جز اون 97 درصد باشم به نظرت امكان داره! اين تيكه آخر من و به ياد پيام هايي كه تو ياهو مياد و با قسم دادن آدم رو وادار ميكنه كه سند تو آل كنه(نميشه اينجا پيام تركيبي انگليسي و فارسي نوشت واسه همين مجبور شدم اينجوري مسخره بنويسم) كه من از عمد هيچوقت نمي كنم مثل الان! در ضمن من هم مثل تو با نتيجه گيري آخرش مخالفم خيلي ها هستن كه دين ندارن و حتي در ظاهر آتئيست هستند اما عاشق هستند

Maziar said...

سلام
خانم ها هم حضور چشم گیری در مراسم داشتن.
اما بدلیل اینکه برگزار کننده های مراسم گفتند از دیگران عکس نگیریم و همچنین بخاطر اینکه دردسر یا شبهه ای ایجاد نشه از بخش خانم ها که در طبقه ی دوم سالن و مشرف به سن بود تصویری تهیه نکردم.
ممنون از توجهتون